گاهنویس

گاه نوشته های طلبگی

گاهنویس

گاه نوشته های طلبگی

گاهنویس

(گاه نویس) : ع.الف
طلبه درس خارج (فقه و اصول)
کارشناسی ارشد تفسیر قرآن کریم

راه های ارتباطی :
(ایمیل) E-Mail:Gaahnevis@Gmail.com
(وبلاگ قبلی) Gaahnevis.blogfa.com
(وبلاگ جدید) gaahnevis.blog.ir
(تلگرام) Telegram ID: gaahnevis


پاسخ به سؤالات شرعی ـ اعتقادی،
مشاوره و استخاره از طریق تلگــــــرام
Telegram ID: @gaahnevis

گاهنویس

امروزه یکی از بهانه ها در عمل نکردن به برخی واجبات که از سوی بعضی افراد برای شانه خالی کردن مطرح می شود این است که در کجای قرآن فلان مطلب آمده است؟ مثلا در بحث خمس ، نماز مسافر ، حجاب و ...

به بیان دیگر؛آیا اگر ما نتوانیم چیزی را از قرآن استخراج و اثبات کنیم به این معنا است که آن مسأله جزئی از دین نیست و الا باید در قرآن پیدا می کردیم؟

مثلا اگر نتوانیم واجب بودن کاری یا حرام بودن عملی را از قرآن استفاده کنیم به این معنا است که اسلام آن کار را واجب ندانسته و یا آن عمل را حرام نمی داند؟!


در جواب باید به چند نکته مهم و اساسی توجه کرد :

اولا، قرآن کتاب هدایت است و آن چه در زمینه هدایت انسان ها تا قیامت لازم و ضروری است در این کتاب آمده لذا قرآن می فرماید : «... وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى‏ لِلْمُسْلِمینَ» (نحل ـ 89) : «... و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگرى است، بر تو نازل کردیم. »

قرآن کتاب هدایت است نه کتاب علمی یا تاریخی یا داستان و ... و اگر از تاریخ یا داستان گذشتگان یا مطالب علمی سخن می گوید همه در راستای غرض هدایتی قرآن است و به خاطر حصول به این غرض مهم هر جا که مناسب باشد از تاریخ یا مطالب علمی یا داستان و ... استفاده می کند.

 

ثانیا، «روشنگر بودن قرآن در هر چیز» شرطی هم دارد یعنی این «روشنگری» برای هر کس نیست بلکه قرآن می فرماید : «... وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ» (نحل ـ 44) : « ... و ذکر را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى (روشن نمایی) ، و امید که آنان بیندیشند »

یعنی تبیین قرآن و تحقق «تبیانا لکل شیء» (نحل ـ 89) و این که قرآن همه چیز را روشنگری کند از شئونات و وظایف پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است چرا که طبق آیه فوق (نحل ـ 44) «ذکر» بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نازل شده و تنها کسی می تواند قرآن را تبیین کند و با آن به بیان و روشنگری بپردازد که به «ذکر» دسترسی داشته باشد .

 

ثالثا، «ذکری» که برای تبیین قرآن و روشنگری توسط قرآن لازم است در اختیار هر کسی نیست زیرا که می فرماید : «إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ کَرِیمٌ ـ فىِ کِتَابٍ مَّکْنُونٍ ـ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» (واقعه ـ آیات 77 تا 79) : «این قطعاً قرآنى است ارجمند ، در کتابى نهفته، که جز پاک‏شدگان بر آن دست نزنند» و «ذکر» از «کتاب مکنون» نازل شده و شرط دسترسی به «کتاب مکنون» وجود طهارت از هر ناپاکی است پس شرط دسترسی به «ذکر» داشتن «طهارت» است.

gaahnevis
نتیجه :

1ـ قرآن «روشنگر هر چیز» است اما تحقق « روشنگری قرآن برای هر چیز» در گرو دسترسی داشتن به «ذکر» است.

2ـ کسی که طهارت ندارد به «کتاب مکنون» و تبع آن به «ذکر» دسترسی ندارد.

3ـ واسطه بین ما و قرآن برای رسیدن به تبیین آن، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله است اما طبق استدلال فوق گروه دیگری که قرآن ایشان را اهل بیت پیامبر علیهم السلام معرفی می کند دارای طهارت لازم برای انجام این وظیفه مهم هستند : «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب ـ 33) : « خدا فقط مى‏خواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند»

اهل بیتی که خدا به طهارت آن ها شهادت می دهد همان کسانی هستند که «تبیین قرآن» جزء شئونات و وظایف آنان است و برای همین در ردیف اطاعت از خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله، اطاعت از ایشان واجب شده است : «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» (نساء ـ 59) : «اى کسانى که ایمان آورده‏اید، خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید ... »

 

پس ما برای رسیدن به جزئیات طبق بیان قرآن علاوه بر قرآن، به پیامبر صلی الله علیه و آله و تبیین او و کسانی که اطاعت آن ها در طول اطاعت خدا و رسول است یعنی اهل بیت علیهم السلام نیازمندیم. برای همین در حدیث شریف «ثقلین» که شیعه و سنی در صحت آن متفق القول هستند، «قرآن و عترت» در کنار هم تا قیامت نشانگر راه نجات هستند. « إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ‏ کِتَابَ‏ اللَّهِ‏ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّ اللَّطِیفَ الْخَبِیرَ أَخْبَرَنِی أَنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا مَا ذَا تَخْلُفُونِّی فِیهِمَا.»

بنابراین کلیت دین برای ما فقط از قرآن قابل استخراج و استفاده نیست بلکه علاوه بر قرآن به پیامبر و امامان معصوم علیهم السلام نیازمندیم. برای همین اگر مسأله ای مثل خمس در قرآن مطرح شده )انفال ـ 41) باید برای روشن شدن جزئیات آن به پیامبر و اهل بیت او علیهم السلام رجوع کنیم که ایشان جزئیات را از قرآن استخراج و در اختیار ما قرار می دهند و چون در زمان غیبت امام زمان علیه السلام به وجود مقدس امام معصوم علیه السلام دسترسی نداریم باید در کنار قرآن برای دریافت کلیت دین و جزئیات به سنت پیامبر و معصومین علیهم السلام که همان روایات معتبر است رجوع کنیم و کار مفسر واقعی قرآن و فقیه و مرجع تقلید بعد از کسب مقدمات علمی لازم و اشراف به قرآن و سنت، همین استنباط و استخراج سخن دین از این دو منبع مهم است.

 

هر چند از لابلای مطالب فوق به خوبی روشن شد ولی تذکر این نکته لازم است که فهمیدن ظاهر قرآن در حد کلیات برای همه ممکن است ولی کافی نیست و مقصود ما از «تبیین» همان بیان جزئیات دین مثل تعداد رکعات نماز، جزئیات خمس و زکات، جزئیات نماز مسافر و حجاب و ... است.




 

  • طلبه گاهنویس

برخی می‌گویند در سالروز شهادت امام حسن عسکری علیه السلام نهایت در آخر روز – باید لباس نو پوشید، عطر زد و به امام زمان بابت تاجگذاری و آغاز امامت تبریک گفت. 

آیا چنین کاری صحیح است؟


پاسخ:

اگر به سیره‌ی اهل بیت علیهم السلام توجه کنیم و یا حتی اگر به آداب و رسوم و فهم خودمان توجه کنیم، پاسخ کاملاً روشن است:


الف ـ فرض کنید پدر کسی از دنیا رفته باشد، یا کشته شده باشد و یا فرد والامقامی بوده و به فیض شهادت نایل آمده باشد. بعد عده‌ای در عصر یا غروب آن روز، خیلی خوشحال، مسرور، با لباس‌های رنگارنگ و دلی شاد و لبی خندان به خانه او روند و به پسرش بگویند: تبریک می‌گوییم که پدرت کشته شد و از دنیا رفت و تو جانشین و وصی او شدی؟! انصافاً صاحب عزا به آنها چه می‌گوید و یا اگر چیزی نگوید، چقدر دلش به درد می‌آید و به این افراد چگونه نگاه می‌کند؟


ب ـ همیشه فرض کنید که در زمان و معرکه حاضر هستید و در شب قدر، خبر شهادت امیرالمؤمنین، امام علی علیه السلام، رسماً اعلام و منتشر شده است؛ حالا اگر یک عده شاد و خندان بروند به امام حسن مجتبی علیه‌السلام تبریک بگویند، وصف‌شان چیست؟! نمی‌گویند یا دشمن علی علیه السلام بوده و بغض ایشان را در دل داشته که اکنون خوشحال است، یا کلاً خیلی  نادان است و یا …؟


ج ـ وقتی پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، رحلت نمودند، امیرالمؤمنین، همسر و فرزندان ایشان علیهم السلام و پیروان صدیق چه کردند؟ آیا لباس نو پوشیدند و شاد و مسرور شدند و به جانشین ایشان تبریک گفتند؟!


وقتی سیدالشهداء، امام حسین علیه‌السلام در گودال قتلگاه به شهادت رسیدند، حضرت زینب علیهاالسلام چه کرد؟ بله، بدن امام را رها کرد و به سوی امام عصرش، حضرت سجاد علیه‌السلام شتافتند؛ اما آیا به ایشان تبریک گفتند و یا خیلی خوشحال عرضه داشتند: امام قبلی شهید شد و به شما آغاز امامت و یا به قول اینها تاجگذاری را تبریک می‌گویم؟!


د ـ در هشتم ربیع الاول که امام حسن عسکری علیه‌السلام به شهادت رسیدند، امام زمان علیه‌السلام در چه حال و احوالی بودند؟ آیا شاد بودند یا محزون و گریان؟! اکنون در سالروز شهادت پدر بزرگوارشان در چه حالی هستند و از شیعیان خود، پدر و اجداد معصوم‌شان چه انتظاری دارند؟!


آیا منتظرند که یک عده لباس نو بپوشند، خود را معطر کنند، گل و شیرینی پخش کنند و نزد ایشان رفته و عرض تبریک کنند؟!


ﻫ ـ بله، باید محضر ایشان مشرف شد، سلام گفت، تسلیت عرض نمود، و با ایشان بیعت (تجدید بیعت) کرد، آن هم با دل و چهره‌ای محزون و قلبی مغموم، نه این که مسرور تبریک گفت. تبریک و خوشحالی به چه؟ به این که امام حسن عکسری علیه‌السلام به شهادت رسیدند؟!


آیا اگر امام زمان علیه‌السلام حاضر بودند و می‌شد که به در خانه‌ی ایشان بروند، چه می‌کردند؟ شاد و مسرور می‌رفتند و تبریک می‌گفتند؟!


پس اجازه ندهیم که این خرافات را ترویج کنند. امام علیه‌السلام، شیعیانی عاقل، بصیر، هوشیار، اهل ولایت و دشمن شناس و تابع می‌خواهند.



  • طلبه گاهنویس

آن چه در این مقاله کوتاه ولی مهم می خوانید :

روایت " بشارت دادن به پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد اتمام ماه صفر" صحت ندارد و این روایت از روی روایتی دیگر که در این مقاله به آن اشاره می شود، جعل شده است.همچنین برخی بدعتها و خرافاتی که در روز و شب آخر بین برخی از مردم ترویج می شود، هیچ گونه سند و منبعی ندارند و باید از آن ها پرهیز کرد.


روایت "بشارت دادن پایان ماه صفر به پیامبر" صحت ندارد.

چند سالی است که در اواخر ماه صفر خصوصا شب آخر صفر پیامکی بین مردم دست به دست می شود که در آن روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که " هر کس پایان ماه صفر را به من بشارت دهد، بهشت بر او واجب می شود"

   در این که ماه صفر ماه حزن و اندوه اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین است هیچ بحثی نیست اما در این میان عده ای، برداشت های غلط یا سلیقه ای خود را به نام دین و اولیای دین به مردم القاء می کنند. از جمله این که، از ماه صفر با عنوان ماه نحس تعبیر می کنند حال آن که منطق دین اصولا نحس بودن ایام را قبول ندارد.

   عده ای هم با برداشت غلط از روایات و بی اطلاعی از جعلی که در برخی روایات صورت گرفته، به بهانه پایان دو ماه، عزا و اندوه اهل بیت علیهم السلام، روایتی را نقل مجالس می کنند. خصوصا که در سال های اخیر پیامک های مناسبتی و پستهایی در فضای مجازی بازار خوبی پیدا کرده و اپراتورها در این مناسبات درآمد خوبی کسب می کنند، این افراد هم به اغراض مادی عده ای کمک می کنند و هم با این کار و ترویج خرافات و جعلیات، به دین لطمه می زنند.

استناد این عده در بشارت دادن پایان ماه صفر، روایتی است که اصلا سندی درست ندارد و چه بسا با روایت دیگری که در بحارالانوار، علل الشرایع، معانی الاخبار و برخی دیگر از کتب روایی شیعه آمده و مضمونی کاملا متفاوت با موضوعی خاص دارد، اشتباه کرده اند.

در این روایت نقل شده که روزی پیامبر صلی الله علیه و آله در جمع برخی از اصحاب خود در مسجد قبا نشسته بودند که فرمود : هر کس در این ساعت بر جمع ما وارد شود، او اهل بهشت است؛ در این میان عده ای به سرعت از مسجد خارج شدند تا دوباره به مسجد برگردند و اولین کسی باشند که داخل شده اند تا مشمول این وعده پیامبر صلی الله علیه و آله شوند اما پیامبر صلی الله علیه و آله به عده ای که در مسجد باقی مانده بودند فرمود : هر کس وارد شود و به من خبر دهد ماه آذار به پایان رسیده، بهشت بر او واجب است؛ در این حین مردم برگشتند و در میان آن ها ابوذر حاضر بود؛ پیامبر صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود : در چه ماهی از ماههای رومی قرار داریم؟ ابوذر عرض کرد: ماه آذار تمام شد و به پایان رسید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : این را می دانستم ولی خواستم (با این علامت) مردم هم بدانند که آن کسی که بهشت بر او واجب است، تو هستی و چرا اهل بهشت نباشی در حالی که تو به خاطر محبتی که به اهل بیت من داری تبعید می شوی و تنها زندگی می کنی و تنها جان می دهی ...

کاملا مشخص است که بحث در این روایت : اولا خبر دادن از اتمام ماه (آذار) در تقویم رومی (تقریبا مطابق با ماه فروردین) است و ثانیا، خود این خبر دادن از اتمام ماه (آذار) هیچ خصوصیتی نداشته و هدف پیامبر صلی الله علیه و آله نبوده بلکه ایشان با علم به این که از اتمام ماه (آذار) فقط ابوذر اطلاع دارد، این مسأله را علامتی قرار داده اند برای شناسایی او و معرفی وی به اصحاب خویش و خبر دادن از آینده او.

آن طور که معلوم است عده ای که روایت " بشارت دادن پایان ماه صفر صلی الله علیه و آله " را برای اولین بار نقل کرده اند به نوعی از این روایت الگو برداشته اند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است : مَنْ بَشَّرَنِی‏ بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ‏ الْجَنَّة و به جای (آذار) از لفظ (صفر) استفاده کرده اند. کسی که به منابع روایی معتبر شیعی آگاهی و تسلط داشته باشد با مراجعه به آن ها خواهد دید که هیچ روایتی مبنی بر "بشارت پایان دادن ماه صفر به پیامبر صلی الله علیه و آله " وجود ندارد.

   همچنین برخی از نقل هایی که متأسفانه امروزه خصوصا در مجالس بانوان ترویج می شود مثل کوبیدن در هفت خانه در شب آخر صفر یا روشن کردن شمع یا اقامت در مسجد  و ... همه بدعت های بی سند و بی منبعی هستند که برخی با سوء استفاده از احساسات و عواطف دینی مردم ، به ترویج آن ها اقدام می کنند و از دین چهره ای خنثی، بی منطق، آبکی و ... نمایش می دهند.


خطر اعتقاد به خرافات و بدعتها کمتر از خطر بی دینی نیست.


  • طلبه گاهنویس

◀️ رهبر معظم انقلاب امام خامنه‌ای:


همه‌ی کسانی که اهل معنا بودند (بزرگان اهل معنا) که ما گاهی خدمت بعضی از اینها رسیدیم، توصیّه‌شان این بود که گناه نکنید. بعضی‌ها میگویند آقا چه ذکری را بخوانیم که مثلاً فرض کنید خیلی خوب باشد و به مقامات عالی [برسیم‌]؟ آنها میگفتند آقا ذکر پیشکش! گناه نکنید.

🌸 قدم اوّل این است و اگر این قدم تأمین شد، خیلی از مشکلات شما (مشکلات روحی، مشکلات معنوی و مشکلات مادّی) برطرف خواهد شد.




  • طلبه گاهنویس

🌺یکی از اموری که سبب می شود گناهان محو شود، استغفار از گناه است که در روایات متعدّد به آن اشاره شده است:

🌸امام صادق علیه السلام می فرمایند: انسان وقتی مرتکب گناهی می شود از صبح گاهان تا هنگام شب به او مهلت می دهند، پس اگر استغفار کرد، عمل او نادیده گرفته می شود.
 
🌸حضرت در روایت دیگری می فرمایند: هفت ساعت به او مهلت می دهند، اگر از گناه توبه کرد چیزی برای او نمی نویسند و اگر هفت ساعت گذشت و از گناه پشیمان نشد برایش می نویسند.

🌸در ادامه می فرمایند: شخص مؤمن گاهی بعد از بیست سال گناهش به یادش می آید، ولی کافر همان لحظه بعد از انجام گناه فراموش می کند.

🌸در روایت دیگری از معصوم علیه السلام نقل شده که حضرت فرمود: برای هر دردی دارویی و داروی گناهان استغفار است.
 
🌸نکته ای که در ارتباط با استغفار در زدودن آثار اعمال زشت باید مورد توجه قرار گیرد، این است که مراد از استغفار، همین ذکر زبانی؛ یعنی استغفر الله گفتن نیست که هر کس در شبانه روز هر نوع حقی را از مردم و خداوند ضایع کند، به مجرد گفتن این ذکر، گناهان او از بین برود و حال آن که این ذکر به تنهائی فایده ای ندارد، بلکه آثار منفی نیز به دنبال دارد.
 
🌸امام رضا علیه السلام می فرماید: کسی که با زبانش استغفار کند و در قلب از اعمال بدش پشیمان نباشد، خود را مسخره کرده است.

👈مواردی که در کنار استغفار  موجب از بین رفتن آثار گناهان میشوند:
 
۱- انجام نمازهای واجب و مستحب

۲- صلوات بر محمد و آل محمد

۳- دادرسی از مظلوم

۴- بر طرف نمودن اندوه مؤمنان

۵- رفتن به مسجد برای انجام نماز بعد از اذان مؤذن

۶- تلاوت قرآن

۷- گریه بر مصائب امام حسین علیه السلام

۸- زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام

۹- نگاه کردن به خانه خدا (کعبه)

۱۰- گناه نکردن در مکان خلوت به جهت شرمساری از خداوند

۱۱- تلاش برای بر آورده شدن احتیاجات مؤمن مریض

۱۲- روزه ماه رمضان

۱۳- محافظت از شکم و غریزه جنسی

۱۴- حفظ زبان.


  • طلبه گاهنویس

🔵آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟

◀️۱- حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی):
اگر ناخن کاشته شده قابل برداشتن نبوده یا ازاله آن مستلزم ضرر و مشقّت باشد و با وجود ناخن ها قدرت بر رساندن رطوبت به پوست دست نباشد، مسح بر روى همین ناخن‌ها کافى ‌است و غسل نیز همین حکم را دارد.

◀️۲- حضرت آیت الله مکارم شیرازی (مدظله العالی):
مانع غسل و وضو است.

◀️۳- حضرت آیت الله سیستانی (مدظله العالی):
باید قبل از غسل و وضو آن چه را که مانع رسیدن آب به عضو غسل و وضو باشد جدا کرد.



  • طلبه گاهنویس

آیا کاشت ناخن مصنوعی جایز است؟


🔵۱- حضرت آیت الله خامنه‌ای (مد ظله العالی):
اگر درآوردنش هنگام وضو و غسل برای او ممکن بوده و حرج و مشقت نداشته باشد، وضو و غسل با وجود چنین مانعى باطل است و اگر درآوردنش ممکن نباشد و یا همراه با حرج و مشقت باشد، ایجاد چنین مانعى که موجب تبدّل وظیفه وضو و غسل به وضو و غسل جبیره‌اى مى‌شود، چنانچه در غیر وقت نماز باشد، مانع ندارد ولى در وقت نماز باید وضو یا غسل را انجام دهد سپس مبادرت به ایجاد مانع نماید، و چنانچه نتواند در وقت وضو یا غسل آن مانع را برطرف کند و یا بر طرف کردن مانع حرج و مشقت داشته باشد، باید به وظیفه غسل و وضوى جبیره‌اى عمل کند؛ یعنى با دست مرطوب مانع را مسح نماید.

🔵۲-حضرت آیت الله مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
در صورتی که مانع رسیدن آب به بدن نباشد اشکالی ندارد و اگر مانع باشد تنها در صورت ضرورت جایز است، و در این صورت حکم جبیره دارد.

🔵۳- حضرت آیت الله سیستانی (مد ظله العالی):
اگر مانع رسیدن آب به مژه‌ها هر چند به نحو جزئی شود جایز نیست.

🔵۴- حضرت آیت الله نوری همدانی(مد ظله العالی):
چنانچه مانع وصول آب به پوست و مواضع غسل یا وضو باشد اشکال دارد و برای غسل یا وضو باید ازاله شود.

🔵۵- حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
چنانچه توسط نامحرم بوده و یا مانع از رسیدن آب در وضو و غسل به بدن باشد حرام است ولی در صورت ارتکاب، باید علاوه بر وضو و غسل جبیره‌ای احتیاطاً تیمم بدل از غسل یا وضو نیز بنماید.

  • طلبه گاهنویس

شاید این سوال برای شما یا یکی از دوستانتان پیش آمده باشد که «چرا نسبت به عبادتها و انجام واحبات و مناجات حال خوشی ندارم و لذت نمی‌برم و نسبت به این اعمال بی‌رغبت و بی‌توجه شدم؟»

برای پاسخ لازم است به دو نکته توجه شود:

نکته اول:

قلب انسان گاها میل زیادی به عبادات حتی مستحبات دارد و هر قدر عبادت واجب و مستحب انجام میدهیم باز از خود رغبت نشان میدهد ولی گاها اوضاع برعکس شده و قلب و دل و روح انسان رغبت آن چنانی به این مسائل ندارد؛ این وضعیت قلب انسان، در حد متعارف طبیعی است ولی اگر بی رغبتی به عبادات و مناجات تداوم داشته باشد و به عادت تبدیل شود، نشان میدهد که حتما دلیلی دارد و باید ریشه یابی شود.

امام علی علیه السلام می‌فرماید: این قلبها خسته و افسرده مى‏شوند همچون بدنها، براى رفع ملالت آنها لطائف حکمت‏آمیز زیبا و جالب انتخاب کنید. (نهج البلاغه حکمت91)

نکته دوم:

برخی از علل بی توجهی به عبادات و سستی در واجبات و لذت نبردن از آنها و نداشتن حال مناجات و ... را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:

2-1- ضعف اعتقادی؛ مثلا اعتقاد راسخ نداشتن نسبت به قیامت و عدم شناخت صحیح از نسبت به خدا؛

2-2- عدم معرفت به آثار و برکات عبادات؛ مثلا نماز، روزه و ...؛

2-3- گناه و معصیت؛ خصوصا گناهان کبیره؛ مثل غیبت یا اصرار بر گناهان صغیره؛

2-4- انجام دادن برخی کارهای مکروه که موجب سلب توفیق از انسان میشوند؛ مثلا بی احترامی به بزرگان و سادات و علماء و کتابهای مذهبی و مجالس و اعتقادات دینی و ...؛

2-5- عدم‌ارتباط با اشخاص و مکانهای دینی و معنوی مثل زیارتگاهها و مساجد و انسانهای مؤمن مثل علمای ربانی؛

2-6- عدم استفاده از مواعظ و منابر اخلاقی که مایه تذکر و مانع غفلت انسان هستند؛

2-7- توجه بیش اندازه به امور دنیوی که موجب دلبستگی به دنیا و غفلت از آخرت میشود؛ اعم از خوراک و پوشاک و تجملات و ...؛

2-9- معاشرت و دوستی و ارتباط با افرادی که ایمان و اعمال درست و کاملی ندارند؛

2-10- عدم توجه به شرایط مقدمات و اجزاء اعمال و عبادات؛ مثلا عدم توجه به ارکان و واجبات وضو و طهارت و شرایط صحت نماز و ...؛

2-11- عدم انجام عبادات در زمان و مکان مناسب مثلا به تأخیر انداختن نماز و عدم شرکت در نماز جماعت مساجد؛

و ...

اینها از جمله موارد مهمی هستتد که هر کس میتواند با بررسی حالات خود، علت مشکل را ریشه یابی کرده و نسبت به حل آن اقدام کند.



  • طلبه گاهنویس

باز نشر به مناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام از وبلاگ قبلی

آن چنان که در کتاب های معتبر نقل شده امام سجاد علیه السلام در روز عاشورا به شدت بیمار بود تا جایی که حتی توان برخاستن نداشت و حتی نقل شده که در اوج جنگ و زمانی که امام حسین علیه السلام تنها مانده بود، زره و شمشیر خود را طلبید تا به میدان برود ولی از شدت تب و ضعف نتوانست سر پا بایستد و به زمین خورد.

این بیماری شدید از الطاف خفیه الهی بود تا دشمنان طمع کشتن حضرت را نداشته باشند و جان امام چهارم از گزند دشمنان حفظ شود و سلسله امامت قطع نشود. نقل شده در زمان غارت خیمه های اهل بیت علیهم السلام، وقتی عده ای از لشکریان به امام سجاد علیه السلام رسیدند، یکی از آن ها خواست امام سجاد علیه السلام را نیز به شهادت برساند اما شدت بیماری و ضعف به اندازه ای بود که برخی مانع این کار شدند و گفتند : او از این بیماری جان سالم به در نخواهد برد بهتر است دستمان را به خون کشتن او آلوده نکنیم.

اما تصور و توهم غلطی بین برخی از مردم جاافتاده که امام سجاد علیه السلام تمام عمر خویش (59 سال) را بیمار و ـ نعوذ بالله ـ علیل بوده و در منصب الهی امامت هیچ کاری انجام نداده است و به غلط از این امام جلیل القدر با عنوان «امام بیمار» تعبیر می کنند در حالی که واقعیت خلاف این است و امام از عصر عاشورا علیرغم ادامه بیماری در راه کوفه و شام و بعد از آن و پس از شفای کامل تا آخر عمر شریف خویش ـ در دوره 33 ساله امامتش ـ به شیوه ای پسندیده و حکیمانه به تربیت مؤمنین و امامت امت اسلام پرداخته که آثار آن در زمان فرزندش امام باقر علیه السلام متجلی شده و تا به امروز باقی مانده است. نمونه ای از آن ها، مجموعه دعاهای پرمغز و معرفت افزا و بی بدیل  «صحیفه سجادیه» است که از آن با عنوان «زبور آل محمد» تعبیر می شود.

یکی دیگر از آثار بسیار ارزشمند باقی مانده از امام سجاد علیه السلام، «رساله حقوق» امام سجاد علیه السلام است که بزرگترین منشور حقوق موجود در عالم هستی است.

جهت مطالعه مطالب بیشتر در ارتباط با امام سجاد علیه السلام «اینجا» را کلیک کنید.



  • طلبه گاهنویس