شاید این سوال برای شما یا یکی از دوستانتان پیش آمده باشد که «چرا نسبت به عبادتها و انجام واحبات و مناجات حال خوشی ندارم و لذت نمیبرم و نسبت به این اعمال بیرغبت و بیتوجه شدم؟»
برای پاسخ لازم است به دو نکته توجه شود:
نکته اول:
قلب انسان گاها میل زیادی به عبادات حتی مستحبات دارد و هر قدر عبادت واجب و مستحب انجام میدهیم باز از خود رغبت نشان میدهد ولی گاها اوضاع برعکس شده و قلب و دل و روح انسان رغبت آن چنانی به این مسائل ندارد؛ این وضعیت قلب انسان، در حد متعارف طبیعی است ولی اگر بی رغبتی به عبادات و مناجات تداوم داشته باشد و به عادت تبدیل شود، نشان میدهد که حتما دلیلی دارد و باید ریشه یابی شود.
امام علی
علیه السلام میفرماید: این قلبها خسته و افسرده مىشوند همچون بدنها،
براى رفع ملالت آنها لطائف حکمتآمیز زیبا و جالب انتخاب کنید. (نهج
البلاغه حکمت91)
نکته
دوم:
برخی از علل بی توجهی به عبادات و سستی در واجبات و لذت نبردن از
آنها و نداشتن حال مناجات و ... را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد:
2-1- ضعف اعتقادی؛ مثلا اعتقاد راسخ نداشتن نسبت به قیامت و عدم شناخت صحیح از نسبت به خدا؛
2-2- عدم معرفت به آثار و برکات عبادات؛ مثلا نماز، روزه و ...؛
2-3- گناه و معصیت؛ خصوصا گناهان کبیره؛ مثل غیبت یا اصرار بر گناهان صغیره؛
2-4-
انجام دادن برخی کارهای مکروه که موجب سلب توفیق از انسان میشوند؛ مثلا بی
احترامی به بزرگان و سادات و علماء و کتابهای مذهبی و مجالس و اعتقادات
دینی و ...؛
2-5- عدمارتباط با اشخاص و مکانهای دینی و معنوی مثل زیارتگاهها و مساجد و انسانهای مؤمن مثل علمای ربانی؛
2-6- عدم استفاده از مواعظ و منابر اخلاقی که مایه تذکر و مانع غفلت انسان هستند؛
2-7- توجه بیش اندازه به امور دنیوی که موجب دلبستگی به دنیا و غفلت از آخرت میشود؛ اعم از خوراک و پوشاک و تجملات و ...؛
2-9- معاشرت و دوستی و ارتباط با افرادی که ایمان و اعمال درست و کاملی ندارند؛
2-10- عدم توجه به شرایط مقدمات و اجزاء اعمال و عبادات؛ مثلا عدم توجه به ارکان و واجبات وضو و طهارت و شرایط صحت نماز و ...؛
2-11- عدم انجام عبادات در زمان و مکان مناسب مثلا به تأخیر انداختن نماز و عدم شرکت در نماز جماعت مساجد؛
و ...
اینها از جمله موارد مهمی هستتد که هر کس میتواند با بررسی حالات خود، علت مشکل را ریشه یابی کرده و نسبت به حل آن اقدام کند.
- ۰ نظر
- ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۲:۵۰